معنی قسمتی از شعر یاسرود، بند، (با otni)گنجاندن یا گنج, بیهوشی، غش، تشنج، هیجان، درخور، مناسب، شایسته تندرست، اندازه بودن(جامه)برازندگی، زیبنده بودن بر سوار یا جفت کردن، (حق.)صلاحیت دار کردن، تطبیق کردن مناسب بودن برای، (مج.)شایستهبودن، متناسب کردن یدن, معنی قسمتی از شعر یاسرود، بند، (با خفئه)گنجاندن یا گنجپ بیهوشی، غش، تشنج، هیجان، درخور، مناسب، شایسته تندرست، اندازه بودن(جامه)برازندگی، زیبنده بودن بر سوار یا جفت کردن، (حقپ)صلاحیت دار کردن، تطبیق کردن مناسب بودن برای، (مجپ)شایستهبودن، متناسب کردن یدن, معنی rskتd اx auc dاscmb، fjb، (fا otni);j[اjbj dا ;j[, fdimad، ya، تaj[، id[اj، bcomc، kjاsf، aاdsتi تjbcsت، اjbاxi fmbj([اki)fcاxjb;d، xdfjbi fmbj fc smاc dا [tت lcbj، (pr,)wgاpdت bاc lcbj، تzfdr lcbj kjاsf fmbj fcاd، (k[,)aاdsتifmbj، kتjاsf lcbj dbj, معنی اصطلاح قسمتی از شعر یاسرود، بند، (با otni)گنجاندن یا گنج, بیهوشی، غش، تشنج، هیجان، درخور، مناسب، شایسته تندرست، اندازه بودن(جامه)برازندگی، زیبنده بودن بر سوار یا جفت کردن، (حق.)صلاحیت دار کردن، تطبیق کردن مناسب بودن برای، (مج.)شایستهبودن، متناسب کردن یدن, معادل قسمتی از شعر یاسرود، بند، (با otni)گنجاندن یا گنج, بیهوشی، غش، تشنج، هیجان، درخور، مناسب، شایسته تندرست، اندازه بودن(جامه)برازندگی، زیبنده بودن بر سوار یا جفت کردن، (حق.)صلاحیت دار کردن، تطبیق کردن مناسب بودن برای، (مج.)شایستهبودن، متناسب کردن یدن, قسمتی از شعر یاسرود، بند، (با otni)گنجاندن یا گنج, بیهوشی، غش، تشنج، هیجان، درخور، مناسب، شایسته تندرست، اندازه بودن(جامه)برازندگی، زیبنده بودن بر سوار یا جفت کردن، (حق.)صلاحیت دار کردن، تطبیق کردن مناسب بودن برای، (مج.)شایستهبودن، متناسب کردن یدن چی میشه؟, قسمتی از شعر یاسرود، بند، (با otni)گنجاندن یا گنج, بیهوشی، غش، تشنج، هیجان، درخور، مناسب، شایسته تندرست، اندازه بودن(جامه)برازندگی، زیبنده بودن بر سوار یا جفت کردن، (حق.)صلاحیت دار کردن، تطبیق کردن مناسب بودن برای، (مج.)شایستهبودن، متناسب کردن یدن یعنی چی؟, قسمتی از شعر یاسرود، بند، (با otni)گنجاندن یا گنج, بیهوشی، غش، تشنج، هیجان، درخور، مناسب، شایسته تندرست، اندازه بودن(جامه)برازندگی، زیبنده بودن بر سوار یا جفت کردن، (حق.)صلاحیت دار کردن، تطبیق کردن مناسب بودن برای، (مج.)شایستهبودن، متناسب کردن یدن synonym, قسمتی از شعر یاسرود، بند، (با otni)گنجاندن یا گنج, بیهوشی، غش، تشنج، هیجان، درخور، مناسب، شایسته تندرست، اندازه بودن(جامه)برازندگی، زیبنده بودن بر سوار یا جفت کردن، (حق.)صلاحیت دار کردن، تطبیق کردن مناسب بودن برای، (مج.)شایستهبودن، متناسب کردن یدن definition,